منطق عوام از چند اصل زیرین تشکیل می یابد:
- ۱- عوام تابع وهم هستند و با عقلیات آشنائی ندارند. لهذا همیشه موهومات را بهتر از حقائق می پذیرند.
- ۲- عوام در مقابل حقیقت و علم خضوع نمی کنند. بلکه در مقابل محسوسات و خیالات خود کوچک و خاضع می گردند. در میان دانشمندان، یک نفر شاگرد نسبت به استاد خود که مقام علمی او را شناخته به حدی خاضع و فداکار می گردد که با پول و مال دنیا غیر ممکن است بتوان کسی را تا آن درجه خاضع نمود. لیکن عوام چنین نیستند. عوام اگر ۵۰ سال در محضر بزرگترین دانشمندان دنیا بنشینند و بهترین حقائق را از او بشنوند همینکه وی را موافق وهم خود نیابند به اندازه ی یک آدم عادی به او ارج نمی دهند بلکه از هیچگونه ناسزا و ناروا در باره اش خودداری نمی کنند.
- ۳- عوام مجذوب امور مبهم و مرموز می شوند و نسبت به امور صریح و روشن بی اعتنایند و اهمیت نمی دهند. به این جهت کسانی که ساکت بنشینند و کم حرف بزنند و گاهی به ایما و اشاره با ژست های مخصوصی که به چشم و ابرو بدهند یک دو کلمه سخن بی سر و ته بگویند، عوام را می فریبند. اما کسانیکه صریح و روشن باشند و حقایق را ساده و عریان بگویند و در وجود خودشان هم نقطه مبهمی باقی نگذارند در نظر عوام جلوه ای نخواهند کرد.
- ۴- عوام افکار غلط را بر افکار درست و سخنان غلط را بر سخنان ادبی مزیت می دهند.
مقالات راشد به قلم حسینعلی راشد، چاپ سوم، انتشارات اطلاعات، ۱۳۹۳ ص۲۱۸